داو آخر

ساخت وبلاگ
 

- من بهش فکر کردم اما واقعا نیازی ندارم که خوندن, یاد بگیرم. ام، به هر حال ممنونم.

- البته که لازمه خوندن یاد بگیری! خوندن... خوندن همه چیزه... هر کتابی یه دنیا درون خودش داره؛ ماجرا هست، عشق هست. کِشتی، تیراندازی، شوالیه های روی اسب... تا وقتی شروع به خوندن نکنی نمی دونی چی در انتظارته. می تونی هر کسی باشی، هرجا بخوای بری.

 

 

Anne with an E - S02 - E01

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 144 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

فکر می کنم چیزهای شکسته زیبایی, غمگینی دارن. بعد از سال ها داستان و پیروزی و غمی که باهاشون عجین شده، اونا می تونن خیلی رمانتیک تر از چیزهای جدید باشن که اصلا زندگی نکردن.

 


Anne with an E - S02 - E04

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 162 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

- ماریلا، چطور می تونی انقدر بی احساس باشی؟

- با سال ها تمرین,.

 

 

Anne with an E - S02 - E05

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 118 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

زندگی از چشم های اون پر از رنگ بود، که برای همیشه به زندگی من رنگ داد. اولین کسی بود که لازم ندیدم خودم رو ازش پنهان کنم.

 


Anne with an E - S02 - E07

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 109 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

هنر، توانایی ساختن چیزیه که به اندوه معنی بده، به شکلی که خیلی ها تجربه اش نمی کنن.

 


Anne with an E - S02 - E07

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 161 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

او ظاهر یک پسر خوش قیافه, از عهد و زمانی دیگر را دارد. می تواند یک سرباز جذاب از جنگ جهانی اول باشد، آنقدر خوش قیافه است که دختری سال ها منتظر بماند تا او از جنگ برگردد، آنقدر خوش قیافه که می شود تا ابد برایش منتظر ماند.

 

 

به همه پسرهایی که دوست داشته ام - جنی هان

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 166 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

در حالی که نی را می چرخانم می گویم: «یه بار، تو باشگاه... من و اون باید تمام توپ های فوتبال رو جمع می کردیم، و بارون گرفت...» آه می کشم: «احتمالا اون رمانتیک ترین چیزی بوده که برای من اتفاق افتاده.»

پیتر با تعجب می گوید: «آخه دخترا با بارون چشون می شه!»

 

 

به همه پسرهایی که دوست داشته ام - جنی هان

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 138 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

  با اخم هایی در هم کشیده گفت: «اگه از قبل بهم می گفتی من هم می تونستم یکی از شخصیت های کتاب باشم.»«آره خب، امروز یه میرتل گریان واقعا عالی می شدی.»پیتر با نگاهی خالی به من زل زد، با ناباوری گفتم: «صب داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 159 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

پیتر به جلو خم شد و گفت: «تو فقط از پسرهایی خوشت میاد که هیچ شانسی باهاشون نداری، چون می ترسی. از چی انقدر می ترسی؟»
از او دور شدم و به دیوار چسبیدم: «من از هیچی نمی ترسم.»
«چقدر هم که نمی ترسی، تو ترجیح می دی یه ورژن خیالی از یه نفر رو تو ذهنت بسازی تا این که با یه آدم واقعی باشی.»

 


به همه پسرهایی که دوست داشته ام - جنی هان

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 163 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

  چهار بار از کاغذ نیما رونویسی کردم تا خوش خط از کار درآمد. چه می‌دانستم چیست. «مرا تو بی‌سببی نیستی» دیگر چه معنا می‌داد. یا عشقی که سخن می‌گوید. فکر می‌کردم چه چیزهای غریبی توی مدرسه‌شان یاد می‌گیر داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 189 تاريخ : جمعه 23 آذر 1397 ساعت: 22:03

 

به جای «همیشه اینجا خواهم ماند» بس بود که بنویسی «اینجا خواهم ماند» و خودت را با همیشه اسیر نکنی. همیشه هرگز وجود ندارد. به زودی می بینی که همیشه آنجا نمانده ای. آن وقت شاید, از خودت بدت بیاید.

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 127 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

این زن انقدر درونی‌یه که اصلا نمی تونه به بیرون خودش فکر کنه.

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06


از این آزادی وابسته به چند برگ کاغذ موسوم به قباله شما دلتان به هم نمی خورد؟

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

هفت ساله مرتیکه رو می شناسه. چه جور شناختی؟ به من چه. چرا به من از اول نگفت؟ این سوال احمقانه‌س. چرا باید می گفت؟ پس چرا حالا میگه؟

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 117 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

من متخصص نادیده, گرفتن, هستم. و متخصص در خورد رنج بردن. برای همین است که در این روزگار خودم را یگانه و بیگانه می بینم. مگر نادیده, گرفتن, معنای دیگری هم دارد؟

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

یاد بگیر که کلمات, را برقصد و با تمام تعهد و ظرفیت,ی که دارند به کار ببری. اگر من و تو به سفر می رویم، ما به سفر نمی رویم. من به سفر می روم. تو هم به سفر می روی.

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 103 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

- این طوری از من جدا نشو.
- تو تهرون، وسط خیابون جور دیگه ای نمی شه از هم جدا شد.
...
و روییدن اشک در چشم ها. و پشت کردن. و دور شدن.

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 116 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

هرچه در دل دارم برایت می نویسم. عزیزم، تصادف تماس با تو، آشنا شدن به وجود تو انقدر برایم زیاد بود که کسی نمی تواند بفهمد. من توانستم تو را ببینم. تو را تماشا کنم. تو آن قدر عجیب و پر و زیاد و غیرعادی و نامعلوم و ساده و طبیعی هستی که محال است کسی این همه اخلاق تو را ببیند و باز هم بتواند تو را تحمل کند. که شجاعت تحمل تو را داشته باشد.

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 118 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

- ولی چرا انقدر از حرف ع استفاده می کنی؟
این بار درشت‌ترین قهقهه ای که تا به حال از ژیرار نشنیده ام، در حنجره ی او قرقره می شود، به فضای برهنه ی سالن می ریزد و انعکاس می یابد. پس از خنده بریده بریده می گوید:
- برای این که ایران پر است از علی و عاشق!

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 114 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06

 

من همیشه وقتی می خواهم دو کلمه جدی با تو حرف بزنم، همین جور به تنگ نفس می افتم. من فقط قادرم نفس بریده, به تو تکیه کنم.

 


شب یک شب دو - بهمن فرسی

 

 

داو آخر...
ما را در سایت داو آخر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : flast-turne بازدید : 115 تاريخ : سه شنبه 13 آذر 1397 ساعت: 1:06